چت روم...

  یاد دارم که شبی در چت روم*****در اتاقی که بگفتندش شوم 

ناگهان دختر زیبا پر کی*****گشته بود شمع جماعت شبکی 

غمزه بسیار در ان روم چون کرد ***** بر دل پیر و جوان او خون کرد

وصف خود را به چه نازی می گفت******* وب کمش را نتوان بازی مفت 

هرکسی در طلبش اهی زد***** جان خود بر سر سودایی زد 

هر کسی نامه عشقی می زد****هرکسی ناله هجری می کرد 

ان یکی گفت به من قول دادی*****دیگری نیست چو من پولداری 

ان یکی گفت که من دین دارم*****گول حرفت نخورم بیم دارم 

ان یکی گفت چو من مفلس نیست****گر بگردی چو منی مخلص نیست 

همه گفتند تو گر زیبایی*****پرده از چهره چرا ننمایی؟ 

عاقبت دختر چت روم بر خاست*****وب کمش باز نمود گر زیباست 

همه دیدند کچلی در انجاست*****هی همی خنده کند کی زیباست 

صورتش صورت خر را دارد****کله اش کله گر* را دارد 

هر کسی فحش و ندایی می گفت*****خنده و صوت و صدایی می گفت 

چون که شوریده شدم از چت روم***** بر همه خنده کنان گشتم گم 

(گر*:به معنای کچل)
شاعر هم ناشناس



برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: